اکلوژیت ها سنگهایی هستند که به صورت قطعات بیگانه (گزنولیت) در کمبرلیت و یا در بعضی از بازالت ها دیده میشوند. از نظر کانی شناسی اکلوژیت ها اساسا از دو کانی: گارنت قرمز- تیره (پیروپ- آلماندن) و پیروکسن امفاسیت سبز تیره تشکیل شده است. پیروکسن مزبور یکی از انواع دیوسپید- ژاده ایت است.علاوه بر کانیهای فوق که کانیهای اصلی تشکیل دهنده اکلوژیت می باشند. دیستن نیز کانی تشکیل دهنده مهم از بعضی از اکلوژیت ها است. روتیل نیز همیشه به صورت کانی فرعی در سنگ دیده می شود. در بعضی از اکلوژیت ، کوارتز ممکن است به صورت کانی فرعی یافت شود. تمام کانیهای سازنده اکلوژیت بدون آب بوده و در شرایط بی آب به وجود می آیند....

پادگانه های آبرفتی سطوحی هستند که به موازات محور دره رودخانه و درسطوح بالاتر از بسترکنونی رودخانه ودرنتیجه تغییر سطح اساس رودخانه ها تشکیل می شوند.عموما جنبش گسلهای فعال ، بالا آمدگی کوهها وفرونشینی گودیها باعث می شود که درامتداد جنبش ها سطح اساس رودخانه سریعا تغییرکند.پادگانه های آبرفتی یکی ازاشکال مشخص فرسایش آبهای روان در حاشیه رودخانه هاست.آنها عارضه های هموار یا نسبتا همواری هستند که ازآبرفت تشکیل شده و پرتگاه حاشیه ای آن با شیب محسوسی به بسترفعال جریان آب یا به یک پادگانه دیگرمسلط باشد.
پادگانه ها درنقشه های زمین شناسی فراوانندکه با Q1,Q2وQ al نشان داده می شوند.آنها درواقع تغییرشکل یافته بادزنه ها هستند.یعنی همان حرکات تکتونیکی روی بادزنه ها اثرمی گذارد، Uplift اتفاق می افتدوبعد از آن فرسایش رخ می دهد وازبادزنه کاملی که داشتیم بخشهایی حذف می شودوبخشهایی به صورت سکوهایی باقی می ماند که به آنها تراس می گوییم...

صفحات تشکیل دهنده پوسته زمین شامل 12 صفحه و به اندازه های متفاوت است که به ترتیب شامل صفحه آرام، صفحه آفریقا، صفحه آمریکای شمالی، صفحه قطب جنوب، صفحه هندوستان- استرالیا، صفحه کارائیب، صفحه فیلیپین، صفحه کوکوس، صفحه نازکا، صفحه اوراسیا، صفحه آمریکای جنوبی و صفحه عربی می باشند. بر پایه مشاهدات فورسات (1975) سرعت پلیت مستقل از مساحت پلیت است و پلیت های متصل به ورقه ی لیتوسفری فرو رونده سریعتر از سایر پلیت ها حرکت می کنند. به علاوه صفحاتی که دارای مساحت بیشتری از پوسته قاره ای اند، خیلی کندتر حرکت می کنند و به عقیده آنان گشتاور هر پلیت در حال تعادل بایستی صفر باشد و این بدان معنی است که نیروی محرک با نیروی بازدارنده بایستی برابر باشند. بطور کلی نیروهایی که بر صفحات اثر می کنند شامل موارد زیر می باشند

گروهی از دانشمندان استرالیایی با تائید ارتباط میان گازهای گلخانه ای و گرمای جهانی، نشان دادند که فرایند انجماد قطب جنوب از زمانی آغاز شد که تمرکز دی اکسید کربن در اتمسفر زمین 40 درصد کاهش یافتمحققان مرکز تحقیقات تغییرات آب و هوایی دانشگاه نیو ولز جنوبی در سیدنی نشان دادند که تمرکز دی اکسید کربن در اتمسفر قبل و در طول تشکیل یخهای قطب جنوب، در حدود 34 میلیون سال قبل به میزان 40 درصد کاهش یافت. این کشف می تواند تاثیر بالای گازهای گلخانه ای بر روی تغییرات اقلیمی در سطح جهانی را تائید کندمطالعات پیشین فرضیه ای را مطرح می کرد که برپایه آن افزایش دی اکسید کربن اتمسفر بالای اقیانوس منجمد جنوبی در طول تحول اقلیمی میان دوره های ائوین و اولیگوسن زمانی آغاز شد که یخهای قطب جنوب شروع به شکل گیری کردند.اکنون این تحقیقات که در قالب مقاله ای با عنوان "نقش دی اکسید کربن در مدت شکل گیری یخهای قطب جنوب" منتشر شده است، نشان می دهد که جریانهای اقیانوسی و دمای هوا در اقیانوس منجمد جنوبی فرایند کاملا متفاوتی را داشته اند.ماهیت جریانهای اقیانوسی برای محاسبه سطح دی اکسید کربن اتمسفر نقش مهمی ایفا می کنند به طوریکه برای محاسبه سطح دی اکسید کربن اتمسفر، جلبکهایی را که از میلیونها سال قبل در عمق اقیانوس رسوب کرده اند اندازه گیری می کنند.درحقیقت، جریان توده های آب در اقیانوس منجمد جنوبی به دلیل اثر تغییرات دما بر روی جلبکها تغییر می کند و موجب کاهش حضور مواد غذایی می شود. کم شدن مواد غذایی نیز بر روی تمرکز دی اکسید کربن در اتمسفر تاثیر مستقیم دارد.این محققان در این خصوص توضیح دادند: "تحقیقات ما نشان می دهد که جریانهای اعماق اقیانوس در پایان دوره ائوسن به دلیل موقعیت و شکل توده های قاره ای بسیار متفاوت از امروز بوده است. مطالعات پیشین تنها برپایه محاسبه تقاوتهای دما بود و تغییرات جریانهای اقیانوسی را در نظر نمی گرفت. به همین دلیل خطاهای سیستماتیک بسیاری در مورد اندازه گیری سطح دی اکسید کربن انجام می شد و افزایش سطح این گاز را در اتمسفر نشان می داد. این درحالی است که ما در محاسبات خود با در نظر گرفتن جریانهای اقیانوسی کاهش چشمگیر دی اکسید کربن را مشاهده کردیم."براساس گزارش ساینس، اطلاعات این دانشمندان نشان می دهد که در یک دوره حدود 3 میلیون سال میان ائوسن و اولیگوسن سطح دی اکسید کربن اتمسفر به میزان 40 درصد کاهش یافت و این مسئله منجر به سرمای جهانی و در نتیجه تشکیل یخهای قطب جنوب شد.

گروهی از دانشمندان آمریکایی و چینی با بازسازی شرایط فشار و دما در هسته خارجی زمین نشان دادند که برخلاف تصور، اکسیژن در این منطقه از سیاره ما بسیار ناچیز است.برپایه مدلهای کنونی علاوه بر مقادیر بالای آهن، هسته خارجی زمین محتوی مقدار کمی از عناصر سبک برای مثال، گوگرد، اکسیژن، سیلیسم، کربن یا هیدروژن است. از آنجا که اکسیژن فراوانترین عنصر سیاره ما است، بنابراین می توان انتظار داشت که بخش مهمی از عناصر سبک داخل هسته خارجی زمین را تشکیل دهد.این درحالی است که گروهی از دانشمندان لابراتوار ژئوفیزیک کارنگی آمریکا و دانشگاه تکنولوژی ووهان چین اطلاعات تجربی جدیدی را به دست آوردند که طیفی از عناصر سبک داخل زمین را با استفاده از اطلاعات لرزه نگاری دسته بندی می کند و نشان می دهد که در هسته، اکسیژن حضور قابل توجهی ندارد.نتایج این تحقیقات معانی مهمی برای درک دوره شکل گیری زمین و حرکات همرفتی داخلی دارند. اعتقاد بر این است که عناصر سبک بر روی این حرکات که برای هسته خارجی مایع بسیار مهم هستند تاثیر می گذارند و هسته خارجی مایع نیز میدان مغناطیسی زمین را می سازد.این محققان در این خصوص توضیح دادند: "ما نمی توانیم مستقیما از هسته نمونه برداری کنیم، بنابراین باید مدلهای خود را با ترکیب نتایج آزمایشات آزمایشگاهی و اطلاعات لرزه نگاری بهبود بخشیم."یکی از مشکلاتی که در این نوع مطالعات وجود دارد در این است که با افزایش عمق، فشار و گرما نیز افزایش می یابد و موجب می شود که مواد به روشی مفتاوت از آنچه که در سطح دیده می شود رفتار کنند.دانشمندان می توانند تغییرات چگالی و سرعت صدا در عمق و در هسته را با مشاهدات لرزه نگاری ارزیابی کنند اما تاکنون اندازه گیری این خواص در پیوندهای آهن که در آزمایشگاه تحت تاثیر فشار و دمای قابل قیاس با شرایط درون زمین قرار می گیرند بسیار دشوار بود.براساس گزارش نیچر، در این تحقیق، دانشمندان با انجام آزمایشاتی موفق شدند امواج ضربه ای شدیدی را بسازند که قادرند شرایط حاضر در هسته را بازسازی و اثرات دما و فشار به دست آمده را بر روی ترکیبی از آهن، گوگرد و اکسیژن اندازه گیری کنند.به این ترتیب با مقایسه اطلاعات لرزه نگاری و مشاهدات آزمایشگاهی نتیجه گیری کردند که اکسیژن نمی تواند یک بخش قابل توجهی از هسته خارجی زمین را تشکیل دهد، چراکه آزمایش بر روی مواد غنی از اکسیژن با نتایج به دست آمده از رصدهای ژئوفیزیکی منطبق نیستند.

سازند دلیچاى معرف نخستین واحد سنگى از رسوبهاى دریایى ژوراسیک البرز است که به ویژه در دامنه جنوبى این کوهها برونزد دارد. در این سازند، نوع سنگها و سنگوارهها نشانگر نهشت در یک محیط دریایى است که با شرایط دریاچهاى – مردابى نهشتههاى زیر آن (گروه شمشک) و ردیفهاى کربناتى ستبر لایه رویى (سازند لار) تفاوت آشکار دارد، به گونهاى که سازند مارنى دلیچاى نقش یک لایه راهنماى زودفرساى مایل به سبز دارد که ردیفهاى تیره رنگ زغالدار پایینى را از صخرههاى بلند رویى جدا مىکند. بُرش الگوى سازند دلیچاى (اشتایگر 1966)، در پهلوى راست رودخانه دلیچاى (پل فردوسى)، در خاور شهرستان دماوند است که حدود 107 متر ستبرا دارد ولى این ضخامت ثابت نیست و حتى ممکن است به صفر برسد.در بیشتر نقاط، سازند دلیچاى از نوع مارن، سنگآهکهاى مارنى، کمى اسپارى و نازک لایه است که میانلایههایى از شیلهاى مارنى دارد. گاهى میزان مارن بیشتر از سنگآهک است، به همین رو از واژه مارنهاى دلیچاى استفاده مىشود. ریختشناسى پشته مانند و رنگ سبز – خاکسترى روشن از ویژگىهاى این سازند است که به شناسایى آن کمک مىکند.در بیشتر بُرشها به ویژه در مناطق زیرآب، فیروزکوه و سمنان، سازند دلیچاى با افق کنگلومراى کوارتزى سفیدرنگ آغاز مىشود و گاهى نیز لایههاى آغازین این سازند داراى قلوههاى لیمونیتى و ترکهاى گلى فراوان است. وجود کنگلومرا، قلوههاى لیمونیتى، ترکهاى گلى، دگرشیبى موازى در ناحیه جام (علوى نایینى، 1973)، دگرشیبى زاویهاى در شمال قزوین (آنلز، 1975)، ده متر ائولیت آهندار در ناحیه نشل (اشتایگر، 1966)، وجود 30 متر رُس سُرخرنگ آهندار در شمال جرآت (اشتایگر، 1966)، مؤید آن است که بر خلاف نظر آسرتو، مرز زیرین دلیچاى ناپیوسته است. مرز بالاى دلیچاى با سازند لار تدریجى است و در محل حذف لایههاى مارنى و آغاز لایههاى چرتدار سازند لار انتخاب مىشود. سنگوارههاى گوناگون به ویژه آمونیتهایى مانند Parkinsonia oarkinson ، Oppelia subradiata Ebrayicerace pseudoanceps نشان مىدهند که مرزهاى زیرین و بالایى دلیچاى زمان گذر است، ولى به طور کلى، سن سازند دلیچاى از باژوسین پسین تا کالووین است.گسترش جغرافیایى سازند دلیچاى محدود به البرز (دماوند، کرج، آبیک، شمال قزوین، دره هراز، سمنان، جام، شاهرود و 000) نیست. این سازند همچنان در کوههاى سلطانیه زنجان، مراغه، آبگرم همدان و جنوب خاورى دریاچه ارومیه گزارش شده است. سازند دلیچاى را مىتوان با توالىهاى سنگى مشابه در کپهداغ (سازند چمن بید)، ایران مرکزى (سازند بَغَمشاه) و حتى در شمال افغانستان، ترکمنستان، تاجیکستان و پامیر مرکزى مقایسه کرد.در جنوب آزادشهر، گاهى در زیر صخرههاى بلند مالم (سازند لار) ردیفى از سنگآهکهاى سُرخ نازکلایه وجود دارد که جایگاه چینهشناسى مشابه با سازند دلیچاى دارد ولى با آن (دلیچاى) هم رخساره نیست. به همین دلیل اشتامفلى (1978) به این سنگآهکها « سازند فَرسیان » نام داده است.

دانشمندان تصمیم دارند برای ردیابی زمین لرزه های زیر دریایی از ابزار کاملا جدید و غیر عادی صدای آواز والها استفاده کنند. به گزارش خبرگزاری مهر، هایدروفن هایی که برای گوش سپردن به همهمه های زیر آب به کار گرفته می شوند را می توان برای شنیدن صدای والهای باله دار که گونه ای کمتر شناخته شده در اعماق آب هستند، با فرکانس پایین استفاده کرد. لرزه شناس دانشگاه واشنگتن سیاتل برای سه سال به مطالعه بر روی این پدیده پرداخت وی هایدروفنهایی را در نزدیکی حفره های گرمابی در بستر اقیانوس قرار داد و با کمک آنها الگوریتمی را به وجود آورد که می توانست صدای والها را ردیابی کرده و از دیگر صداها جدا سازد.
سپس صداها به صورت مجزا شنیده شده و دانشمندان صدای هر یک از والها را به صورت مجزا در میان شبکه ای از حسگرهای زیر دریایی ردیابی کرده و توانستند مسیر والها را زمانی که از فراز این حفره های گرمابی عبور می کردند، تعیین کنند. محققان حتی توانستند صدای والها را به رفتار و گروه آنها ارتباط دهند و اکنون در نظر دارند با ارتباط دادن این اصوات با اطلاعات به دست آمده در پایگاه های لرزه شناسی منطقه تصویری واضحتر را از فعالیتهای والها ترسیم کنند.
بر اساس گزارش پاپ ساینس، این مطالعه می تواند نقش پر رنگ دانشهای ترکیبی را در به دست آوردن اطلاعاتی حیاتی از قبیل میزان وقوع زلزله در بخشهای نادیده جهان به اثبات برساند.

سازند آسمارى (Asmari Formation)
جوانترین سنگ مخزن پهنه زاگرس است و به همین دلیل، مطالعات گستردهاى بر روى خواص سنگچینهاى این سازند انجام شده است. در گذشته از این واحد سنگى به نامهایى مانند سازند آهکى جریب، سازند آهکى کَلهُر و سنگآهک خمیر یاد مىشد، ولى سازندهاى یاد شده، تنها با بخشى از بُرش الگوى سازند آسمارى مترادف است و تمامى این سازند را در بر نمىگیرند. نام این سازند از کوه آسمارى (جنوب خاورى مسجد سلیمان) اقتباس و بُرش الگوى آن در تنگ گل ترش همین کوه اندازهگیرى شده است.
در بُرش الگو، سازند آسمارى با 314 متر ستبرا، شامل سنگآهکهاى مقاوم، کرم تا قهوهاى رنگ با ریختشناسى کوهساز است که کمى میانلایههاى شیلى دارد و به داشتن درزه فراوان شاخص است. در بُرش الگو، سازند آسمارى سن میوسن دارد و قسمت پایین آن، به لحاظ تغییر رخساره جانبى به سازند پابده، دیده نمىشود. ولى، بُرش مکمل این سازند در تنگ تکاب کوه خَویر، در 30 کیلومترى بهبهان، نشانگر ویژگىهاى کامل این سازند است ...

ایران مرکزى

سنگهاى تریاس پایینى – میانى البرز، ردیفهاى کربناتى آهکى – دولومیتى به نام « سازند الیکا » هستند که بُرش الگوى آن را کلاوس (1964) در دره نور، و در 5 کیلومترى پایین دست روستاى الیکا، به ضخامت 295 متر، مطالعه و معرفى کرده است.
در محل بُرش الگو و سایر نقاط البرز، بخش پایینى سازند الیکا، ضخامتى متغیر از سنگآهکهاى نازکلایه و آهکهاى مارنى است که کمى مارن و یا میانلایههاى نازک دولومیت دارد. لایهبندى نازک، رنگ متمایل به خاکسترى روشن، فراوانى ساختهاى کرم مانند از ویژگىهاى بخش پایینى سازند الیکا است که شناسایى و تفکیک آن را از دولومیتهاى ضخیم لایه بخش بالایى فراهم مىسازد. فراوانترین سنگوارههاى بخش یاد شده دو کفهاىهاى نوع کلارایا، گاستروپودهاى کوچک و آثار کرم مانند هستند، مقدار ناچیزى جلبک، روزنهداران و به ندرت آمونیت، سنگوارههاى دیگر این بخشاند. فراوانى آثار کرم، ویژگى آشکارآهکهاى لایهلایه است. به همینرو در بیشتر جاها به بخش پایینى سازند الیکا، به طور غیر رسمى آهکهاى ورمیکوله Vermiculate limestone گفته مىشود. سنگوارههاى این بخش چندان بارز نیستند ولى باور همگان بر سن تریاس پیشین است...

.: Weblog Themes By Pichak :.