
واژگوني قطب مغناطيسي چيست؟
ميدان مغناطيسي زمين تقريباً در امتداد محور چرخش قرار گرفته و داراي ريخت تقريباً دو قطبي مانند، مطابق با يك نوار مغناطيسي، يعني داراي قطبهاي مغناطيسي شمال و جنوب، مي باشد. اين، حالت عادي قضيه است. اما بعضاً ميدان مغناطيسي زمين دچار تضاد و تقارن قطبي مي شود. بدين معني كه جاي قطبهاي مغناطيسي شمال و جنوب با هم عوض مي شود. اين پروسه معمولاً با نامهايي چون «واژگوني ميدان مغناطيسي» و «تحول قطبي» معرفي مي شوند.
شروع واژگوني بر اساس اسناد و مدارك ثبت شدة علمي به 330 ميليون سال پيش برمي گردد. از آن زمان تابحال حدود 400 واژگوني در كرة زمين رخ داده است. اگرچه زمان بين دو واژگوني متوالي ثابت نيست ولي مي توان گفت تقريباً هر 700.000 سال يكبار چنين پديده اي پيش مي آيد، اما اين فاصلة زماني از 100.000 سال تا دهها ميليون سال نيز بوده است. در زمانهاي اخير زمين شناسي، واژگوني بطور متوسط در فاصله اي حدود 200.000 سال رخ داده است، اما آخرين واژگونيي كه انجام شده، مربوط به 780.000 سال پيش مي باشد كه باعث ايجاد ميدان مغناطيسي كنوني زمين شد.
شكل نشان دهندة مكانيزم گسترش كف اقيانوس (Sea Floor Spreading) است كه بطور واضح نشاندهندة واژگوني مغناطيسي مي باشد.
اطلاعات موجود راجع به واژگوني مغناطيسي از مطالعة انواع خاص سنگها كه آثار واژگوني مغناطيسي در آنها به جاي مانده، بدست آمده است. هنگاميكه سنگهاي آذرين سرد و سخت مي شوند، حالت مغناطيسي موازي با ميدان مغناطيسي محيط پيدا مي كنند. اگر سنگ سريع سرد و سخت شود، مانند سنگهايي كه منشاء آنها لاوا مي باشد، اثري آني از ميدان مغناطيسي محيط در آن ثبت و ضبط مي گردد و سنگهايي كه به آرامي سرد شده اند، مانند سنگهاي آذرين دروني، اثر ميدان مغناطيسي را در بازة زماني طولاني تري روي خود ثبت و ضبط كرده اند. اثرات مغناطيسي سنگهاي رسوبي بصورت يك رگة منحصر به فرد در لاية رسوبي مورد نظر كه خود را در جهت ميدان مغناطيسي مربوط به زمان رسوبگذاري رديف كرده، مشاهده مي شود.
در سال 1962 مردي به نام هس (Hess) تلاشهاي بسياري براي اثبات تئوري گسترش كف اقيانوس ها كرد. در نتيجة تحقيقات، هس، كوههاي عظيمي در وسط اقيانوس پيدا كرد كه براين اساس تئوري خود را اينگونه بيان كرد كه لاواي بازالتي از كف اقيانوس بيرون مي ريزد و سرد مي شود و اين جريان ادامه پيدا مي كند و لاواهاي جديد، لايه هاي بازالتي سرد و سخت شدة قبلي را هل مي دهند. اين مكانيزم چيزي شبيه به شكل زير است:

بشر ماموریت های زیادی – هم ماموریت های روباتیک و هم ماموریت های انسانی – به منظور کشف اجرام آسمانی اطرافمان به آنسوی سیاره زمین داشته است. تحقیقات بی باکانه در بعضی موارد تصاویر گیج کننده و در بیشتر موارد تصاویر بسیار جذاب و تفکر برانگیزی را برایمان فراهم آورده است. در ادامه مطلب مقایسه ای از ده تصویر برتر تاریخ که از سیاره زمین گرفته شده است خواهیم داشت.


حرارتی که از زمین به سوی فضای اطراف در جریان است، در حدود 44 تریلیون وات تخمین زده شده است که محققان منبع نیمی از این حرارت را واپاشی رادیواکتیوی در هسته زمین می دانند. به گزارش خبرگزاری مهر، در حدود 44 تریلیون وات حرارت مداوم از میانه زمین به فضای خارج و در بر گیرنده سیاره در جریان است، زمین شناسان با اندازه گیری درجه حرارت زمین از میان 20 هزار حفره ای که در اثر فعالیتهای عمرانی و اکتشافی در زمین حفر شده، توانستند این جریان انرژی را اندازه گیری کنند.به گفته محققان واپاشی رادیواکتیو اورانیوم، توریوم و پتاسیم در پوسته وگوشته زمین یکی از منابع عمده حرارت به شمار می رود. دانشمندان اولین بار در سال 2005 و در ردیاب ذره ای KamLAND ژاپن موفق شدند شیوه ای را برای محاسبه مستقیم مشارکت این پدیده در حرارت زمین بیابند.یک نوترینو، مشابه یک الکترون ذره ای بنیادین است که با سرعتی نزدیک به سرعت نور حرکت می کند اما بر خلاف الکترونها از هیچ بار الکتریکی برخوردار نیست. شیوه محققان برای اندازه گیری میزان تاثیر واپاشی رادیواکتیو در ایجاد حرارت زمین ردیابی ژئو- ضدنوترینوها در زمان واپاشی رادیواکتیو ایزوتوپها بود.ردیاب KamLAND ویژه مطالعه بر روی ضدنوترینوها طراحی و ساخته شده است و از این رو می توان با استفاده از آن به خوبی این ذرات را از امواج پس زمینه مجزا کرده و با حساسیتی بسیار بالا آنها را ردیابی کرد. نکته ای که محققان در حدود 97 درصد از آن اطمینان دارند این است که واپاشی رادیواکتیو تنها نیمی از حرارت زمین را به وجود می آورند، دیگر منابع از قبیل حرارتهای خاستگاهی که از دوران شکل گیری زمین به جا مانده اند و دیگر منابع نیز باید در تامین مابقی حرارت ایجاد شده از سوی زمین در نظر گرفته شوند.بر اساس گزارش اکونومیک تایم، ضدنوترینوها نه تنها در اثر واپاشی رادیواکتیوی ایزوتوپهای اورانیوم، توریوم و پتاسیم به وجود می آیند، بلکه تحت تاثیر عوامل متعدد دیگری از جمله شکافت هسته ای در راکتور نیروگاه های اتمی نیز خلق می شوند.

محققان بریتانیایی یك بالن غولپیكر متصل به شیلنگ آب را تا ارتفاع 804 متر به هوا فرستادند كه آب را از زمین پمپاژ و در درون هوا منتشر میكند. به گزارش سرویس علمی ایسنا این بالن كه به وسعت یك استادیوم ورزشی و به وزن چندین اتوبوس دو طبقه است، مخلوطی از سولفاتها و یا ذرات معلق در هواست كه آنها را به درون هوا پمپاژ و سپس شروع به منعكس كردن گرما به درون فضا میكند.این كار، با هدف خنثی كردن اثر گرمای حاصل از انتشار مداوم كربن در درون هوا و گرمای بیش از حد زمین است. محققان میگویند: زمین به تدریج گرمتر میشود و منابع آبی و غذایی را تهدید میكند. پمپاژ ذرات معلق به فضا به جای این كه انتشار كربن را متوقف كند، بخشی از گرمای خورشید را به فضا منعكس میكند. این تیم تحقیقاتی اعلام كردهاند كه در صورت موفقیتآمیز بودن آزمایشهای خود، نمونه واقعی از این بالن را خواهند ساخت.


لس گونهیی ویژه از بادرفت است که شامل بیش از 70درصد فورش است و با اندکی از مصالح رسی و ماسهیی همراهی میگردد. لس رنگ متمایل به قهوهیی داشته و تحکیمشدگی (consolidation) ضعیفی دارد. لایهبندی و درزههای تکتونیکی در لسها وجود ندارد. ولی ترکهای مویی (hair crack) به صورت قائم کم و بیش قابل مشاهده اند....

1- تاج یا ستیغ (Crown): به بخش گسیخته نشده ی بالای صخره ی اصلی گفته می شود.
2- صخره ی اصلی (Main scarp): سطح شیبدار زمین متاثر نشده در لبه ی بالایی زمین لغزه را می گویند.
3- قله (Top): به بالاترین نقطه ی مابین مواد جابجا شده و صخره ی اصلی گفته می شود.
4- سر (Head): شامل بالاترین قسمت های زمین لغزه٬ مابین مواد جابجا شده و صخره ی اصلی می باشد.
5- صخره فرعی (Minor scarp): یک سطح شیبدار بر روی مواد جابجا شده است که توسط جابجایی های حاصله از زمین لغزش ایجاد شده است.
6- بدنه ی اصلی (Main body): بخشی از مواد جابجا شده که روی سطح گسیختگی قرار گرفته است را می گویند.
7- پا (Foot): بخشی از زمین لغزه است که تا آن طرف پنجه جابجا شده است.
8- نوک (Tip): دورترین نقطه روی پنجه نسبت به قله را می گویند.
9- پنجه (Toe): مرز پایینی مواد جابجا شده است.
10- سطح گسیختگی (Surface of rapture): سطحی که مرز پایینی مواد جابجا شده را شکل می دهد.
11- پنجه ی سطح گسیختگی (Toe of surface of rapture): محل تقاطع مابین بخش پایینی سطح گسیختگی و سطح اصلی زمین.
12- سطح جدایی (Surface of separation): سطح اصلی زمین که در حال حاضر توسط پای زمین لغزه پوشیده شده.
13- مواد جابجا شده (Displaced material): به موادی گفته می شود که بوسیله ی زمین لغزش از جای اولیه خود جابجا شده اند.
14- ناحیه تخلیه (Zone of depletion): ناحیه ای که در آن٬ مواد جابجا شده از سطح اولیه زمین پایین تر قرار گرفته اند.
15- ناحیه ی انباشت (Zone of accumulation): ناحیه ای که در آن٬مواد جابجا شده روی سطح اولیه زمین قرار گرفته اند.
16- تخلیه (Depletion): حجم فضای خالی که با صخره ی اصلی٬ توده ی تخلیه شده و سطح اولیه زمین احاطه شده است.
17- توده ی تخلیه شده (Depleted mass): حجم مواد جابجا شده ای که بالای سطح گسیختگی و زیر سطح اولیه زمین هستند.
18- انباشت (Accumulation): حجم مواد جابجا شده ای که بالای سطح اولیه زمین قرار گرفته اند.
19- پهلو (Flank): مواد سالم دو طرف پهلوهای سطح گسیختگی را می گویند.
20- سطح اولیه زمین (Original ground surface): سطح شیبداری که قبل از وقوع زمینلغزش وجود داشته است.

.: Weblog Themes By Pichak :.